به نام خدا
بعثت رسول خدا (ص) قسمت بیست و
دوم
هجرت به حبشه
به ترتیبی که گفته شد روز به
روز فشار مشرکین نسبت به افراد تازه مسلمان و پیروان رسول خدا(ص)بیشتر میشد و
قریش نقشه تازهای برای جلوگیری از نفوذ دین اسلام در میان مردم مکه و قبایل قریش
میکشیدند گر چه به رغم همه فعالیتها و کوششهایی که میکردند روز به روز بر تعداد
افراد تازه مسلمان افزوده میشد و اسلام در میان قبایل قریش پیروان تازهای پیدا
میکرد،تا آنجا که برادر همین ابو جهل سلمه بن هشام و فرزند ولید بن عتبه یعنی
ولید بن ولید و چند تن از جوانان دیگری که هر کدام بستگی به یکی از قبایل بزرگ مکه
داشتند و فرزند یا برادر یکی از رؤسای این قبایل بودند به دین اسلام گرویدند و
همین امر قریش را بیشتر عصبانی و خشمگین کرده بود و سبب شد تا آنها را بیشتر تحت
فشار و شکنجه قرار دهند،و بیشتر نسبت بهخود احساس خطر کنند.
مسلمانان نیز تا جایی که تاب
تحمل داشتند و مقدورشان بود بردباری کرده و چنانکه نمونههایی از آن را پیش از این
نقل کردیم سختترین شکنجهها را در این راه تحمل میکردند و برخی نیز در این راه
به شهادت رسیدند،ولی هر چه بود طاقتشان تمام شد و در صدد چارهجویی برآمدند،و شاید
گاهی هم به رسول خدا(ص)شکوه میکردند ولی آن بزرگوار نیز چون از جانب خدای تعالی
دستوری جز همان دستور صبر و استقامت نداشت آنها را وادار به صبر کرده و دستور
بردباری میداد ولی شکنجه و فشار به حدی بود که رسول خدا(ص)نیز دیگر تاب تحمل دیدن
آن مناظر رقتبار را نداشت و نیرویی هم که بتواند از آن مسلمانان بی پناه بدان
وسیله دفاع کند در اختیار نداشت،از این رو به آنها دستور داد به سرزمین حبشه هجرت
کنند و چنانکه مورخین نوشتهاند درباره حبشه چنین فرمود:
در آنجا پادشاهی صالح و شایسته
است که در سایه حمایت او کسی مورد ظلم و ستم قرار نمیگیرد [1] ،اکنون بدانجا
بروید تا خدای عز و جل گشایش و فرجی برای مسلمانان فراهم سازد،خود این دستور
گشایشی بود برای مسلمانان که بدین ترتیب تا حدودی میتوانستند خود را از شر مشرکین
آسوده سازند،و از این رو گروههای زیادی آماده سفر و مهاجرت به حبشه شدند که نخستین
کاروان مرکب بود از یازده نفر مرد و چهار زن که از جمله ایشان چنانکه نقل شده است
افراد زیر بودند:
عثمان بن عفان با همسرش رقیه
دختر رسول خدا(ص)زبیر بن عوام،عبد الله بن مسعود،مصعب بن عمیر،عثمان بن مظعون و
دیگران و به دنبال آنها گروه دیگری برخی با همسر و فرزند و برخی به تنهایی بار سفر
بسته و به سوی حبشه مهاجرت کردند که در میان آنها بودند:جعفر بن ابیطالب با همسرش
اسماء دختر عمیس،که بنا به نقل مورخین عبد الله بن جعفر فرزند او در همان سرزمین
حبشه به دنیا آمد.
و بتدریج افراد زیادی به حبشه
رفتند که جمعا هشتاد و دو یا هشتاد و سه نفر مرد ونوزده زن بودند به استثنای
کودکانی که همراه آنها بودند و یا در حبشه به دنیا آمدند. [2] .
[1] گویند:پادشاه حبشه در آن
زمان مردی بود به نام اصحمه که در تواریخ به عنوان نجاشی لقب پادشاهان حبشه از او
نام بردهاند.
[2] در بسیاری از تواریخ دو
هجرت برای مسلمانان به حبشه ذکر شده که به نظر ما همانگونه که ذکر شد یک هجرت بوده
که در دو مرحله انجام شده.
منبع: کتاب زندگانی حضرت
محمد(ص) نوشته سید هاشم رسولی محلاتی
مدینةالعلم
بهشتی باشید...
بهشتیان
طبقه بندی: مقالات پیرامون پیامبر اکرم (ص)، امامان و پیامبران،
برچسب ها: هجرت به حبشه،